ادداشتی از من در ضمیمهی هفتگی روزنامهی ایران (ایران جمعه) با موضوع چهار هفته تجربهی نخست عضویت در کلابهاوس امروز پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ منتشر شد؛ یادداشتهای خواندنی خوبی از دوستان رسانهایام در این ضمیمه چاپ شده است. 🎙🏡 کلابهاوس یک رسانهی اجتماعیست که با پیوند دادن ابزارهای ارتباط زنده در شبکههای اجتماعی و تولید… Continue reading کلابهاوس، اتاقهایی برای بیشتر (بهتر) شنیدن!
Category: جلال سمیعی
حساب جلال سمیعی در کلابهاوس و چند تجربه از این رسانهی اجتماعی
چند هفتهای میشود که رسانهی اجتماعی کلابهاوس (کلابهوس هم مینویسند/میگویند) را با هیجان دنبال میکنم؛ جایی برای گفتن و شنیدنهای زنده و واقعیتر از دیگر شبکههای اجتماعی، چون آنجا فعلا فقط رسانهی صدا و سکوت است. پیشنهاد میکنم برای شنیدن و دنبال کردن افراد و برندهایی که تا الان یکسویه با شما در ارتباط بودهاند،… Continue reading حساب جلال سمیعی در کلابهاوس و چند تجربه از این رسانهی اجتماعی
گفتگویی با جلال سمیعی در برنامه تلویزیونی «غیرمحرمانه» با موضوع زبان فارسی در وب
سال ۱۳۹۵، شبکهی دوم سیما جلال سمیعی، میلاد احرامپوش، علیرضا محمودی ایرانمهر و… ویدیوی کامل برنامه
از شلوار یک کاربر توییتر تا ارتباطات بازاریابی!
از ماجرای #شلوار یک کاربر توییتر و واکنش برندها به آن چیزی شنیدهاید؟ عکس و لینک پیوست را ببینید. فارغ از نظرات مختلفی که به اتهام زدن هم رسید، در شبکههای اجتماعی ایرانی کمتر چنین جریانی از ورود بیمحابای اکانتهای رسمی برندها سراغ دارم؛ جریانی که دقیقا به #روابطعمومی ِ #بازاریابی مربوط است؛ روابطعمومیست که… Continue reading از شلوار یک کاربر توییتر تا ارتباطات بازاریابی!
We are responsible toward participants in the competition and our community as a whole
Private Sector Web, Mobile Festival Brings Iranian Community Together Jalal Samiee called the gathering “an opportunity to practice tolerance”. The well-known media consultant said, “Such gatherings bring together professionals from diverse backgrounds. In the face of all the prevailing tensions, we need to work together and try to perceive phenomena from new standpoints.” Encapsulating the… Continue reading We are responsible toward participants in the competition and our community as a whole
وبلاگ؛ آجرهای هویت آنلاین ما
برخلاف خیلیها،منبرای ننوشتن وبلاگم چندان آه و افسوس ندارم؛از مرداد ۱۳۸۱ که فهمیدم پرشینبلاگ وجود دارد، رفتم و با بدیهیات مرحوم نرمافزار فرانتپیج به کمک رفقا، وبلاگ خودم را راه انداختم و به همان بهانه و با همان فرمان، وبلاگهای فارسی و خارجیزبان را کشف میکردم. چند سال پیش از وبلاگنویس بودن،روزنامهنگاربودم؛نوشتن برای من تفریح اصلی بود و سالها کار اصلیم هم… اما، وبلاگ یادم داد که حتی از ستون مطبوعاتیای که شماتت میشدم چرا کوتاه و کم مینویسمش، برای مخاطب آنلاین باید خلاصهتر هم نوشت. عضویتم درتحریریهی یکی از اولین نشریههای آنلاین فارسی با نام «هفتسنگ»، از رخدادهای مهم ناشی از وبلاگ بود برای من؛ما جوجهدانشجوها داشتیم با ولع اینترنت و روابطش را میبلعیدیم + وبلاگ برای من شروع کشف هدفمند و دستهبندیشدهی آدمها و جریانهای تازه بود؛ بسیاری از دوستان این روزهای من کشف وبلاگها و گودر (گوگلریدر) هستند؛کشفهایی که اگر فضای آنلاین نبود، ممکن بود نداشته باشمشان. یکی از کتابهایی که در سال ۱۳۹۴ چاپ کردم، محصول وبلاگی با نام «رساله صد فرمان» بود که در اواخر دههی هشتاد خورشیدی ایجاد شد و شهرتش را هم مدیون همان گودر بود؛شایدبهیادماندنیترین اتفاق وبلاگی برای من،راهاندازی جریانطنزنویسی فراگیری بود با نام «نهضت افتخارات وبلاگی» درشهریور ۱۳۸۵… که بسیاری از وبلاگنویسهای مشهور آن دوران را درگیر این شوخی ساختن کرد؛یکبار هم وبلاگم برگزیدهی بخش فرهنگوهنر در جشنوارهی وبلاگهای دانشجویی همدان شد؛ داورها از رعایت نیمفاصله تشکر کرده بودند. + معتقدم هر نوع محتوایی، بر اساس ویژگیهای خود و ویژگیهای مخاطبش، رسانهی خودش را پیدا میکند؛شاید مهمترین دلیل مهاجرت وبلاگنویسها به شبکهها و رسانههای اجتماعی، بازنشر تصاعدی و میزان دیده شدن و تعاملهاییست که آنها به بلاگرها جایزه میدهند؛ درست است که محتوا هیچجا مثل سایت و وبلاگ آرشیو نمیشود… اما به تعداد پادکستسازها و ویدئوبازهای اینستاگرام اگر دقت کنید،دیده شدن این روزها بیشتر از خوانده شدن طرفداردارد؛کار من به عنوان مشاور رسانه و محتوا، پیدا کردن رسانههای مناسب برای تولید و بازنشر پیام است؛وبلاگها این روزها در شبکههای اجتماعی زندگیشان را ادامه میدهند؛شاید بهتر است به وبلاگها با ابزارهای سازگارتری از امروزِ شبکهها و رسانههای اجتماعی،درون همانها به زندگیشان ادامه بدهند. + این یادداشت،خودش نوشته شده برای تکاندن وبلاگی که چند سالیست با تغییر مدل استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی، دارد خاک میخورد؛راستش را بخواهید، پیگیری نیما شفیعزاده و رفقای ویرگول باعث شد به مناسبت روز وبلاگستان فارسی سری به این خانهی متروکه بزنم؛پایان این پست وبلاگی را با دعوت از شما برای نوشتن، باز میگذارم! فقط پیشنهاد دارم درگیر نوستالژی نان بولکی وار نشوید. ؛)
تجربهی ارتباطی و رسانهای سفر دوحه و زوریخ – ۲
— در یادداشت قبلیم اشاره کردم که میخواهم بهعنوان یک مشاور استراتژی محتوا و رسانه، تجربهی سفری را که به دعوت مشترک #قطرایرویز و بخش #توریسم_زوریخ در اوایل آبان امسال (هفتهی پایانی اکتبر) داشتیم، از دیدگاه ارتباطی و تمهیدات رسانهای بررسی کنم؛ تمهیداتی که میتوانند الگوی خوبی برای #برندینگ و ساختن #تصویربرند و #هویت_شفاهی در… Continue reading تجربهی ارتباطی و رسانهای سفر دوحه و زوریخ – ۲