روزنامهنگاری و طنز در ایران دو امامزادهی بیمتولی هستند که کسی مسئولیتشان را بر عهده نمیگیرد؛ فقط به طور فصلی از آنها حاجت میگیرند، خوب هم میگیرند البته… و بعد انکارشان میکنند.
روزنامهنگاری در ایران دورهمیست؛ هر کس همان طور که شاعر هست، روزنامهنگار هم هست؛ برای همین است که کسی جدیش نمیگیرد.
یک جورهایی آخرین سنگر درآمد داشتن در ایران شده است دو تا کار: مسافرکشی و روزنامهنگاری. هر دو هم بیبرکت؛ تحقیرآمیز؛ فرساینده.
آقا این چه وضعیه؟هرکی از راه میرسه به ما مسافرکشها و شاعرها توهین میکنه