دربارهی طنزهای ابراهیم نبوی
- یکم: انقلابیگری
سید ابراهیم نبوی را خیلیها میشناسند؛ این خیلیها هم احتمالا آنقدر گستردگی کارهای او را دیدهاند، که اجازه بدهند همین اول یادداشت، دوران اصلاحطلبانهی پس از حکومت طنز گلآقایی را، دوران سلطهی طنز ابراهیم نبوی بنامیم؛ مردی حالا پنجاه و یک ساله که تنوع کارها و گستردگی آثارش، نتیجهی تغییراتیست که در زندگی و شخصیت او به وجود آمده؛ تغییراتی گسترده و گاهی عجیب، که از وزارت کشور جمهوری اسلامی تا مفسر ثابت بودن در تلویزیون ویاو.ای امریکا را در بر میگیرد.
سید ابراهیم نبوی متولد ۱۳۳۷ در آستارا بود و دانشآموختهی تاریخ و فلسفه شد؛ از معلمی و تدریس در دانشسرا به عضویت در دفتر تحکیم وحدت رسید و به وزارت کشور رفت؛ پس از چهار سال عهدهداری سمت مدیریت دفتر سیاسی وزارت کشور تا سال ۱۳۶۴، به صدا و سیما رفت و پس از آن نشریهها را تجربه کرد؛ بیش از سه سال در نشریهی گلآقا، با وجود آن که از جوانترها بود، نویسندهای مؤثر و صاحبسبک شد و ستونهایی برای گلآقا باقی گذاشت که تا آخرین دورهی هفتهنامهی فقید گلآقا هم در آن موجود بودند. اما نبوی در سال ۷۱ از گلآقا رفت، تا برای خودش شخصیتی مستقل باشد.
نبوی، بعد از جدایی از گلآقاییها، کارش را در مطبوعات ادامه داد و بیشتر به علاقههای سینمایی و تلویزیونیاش رسید و سردبیریها، تا آن که دوران اصلاحطلبی آغاز شد.
- دوم: از این ستون به آن ستون
سید ابراهیم نبوی، از نخستین روزهای دوران دوم خرداد ۷۶، با راهاندازی ستون طنز سیاسیاش در صفحهی سوم روزنامهی «جامعه»، مخاطبان تازه و پرتعدادی را به خاطر ادبیات سیاسی تازهای که در طنزهایش داشت، برای خود خرید. «ستون پنجم» برای نبوی و برای طنز معاصر، آغاز دورانی تازه بود؛ دورانی که در آن، دیگر نه خط قرمزهای گلآقایی، که کلیدواژههای نبوی کارساز بودند و با استقبال بیشتری از سوی مخاطبان مواجه میشدند. اگر روزگاری کیومرث صابری فومنی، با حمایت دولتمردانی که دوستانش بودند، و البته با جسارت خاصی که داشت، یک ستون کوچک در روزنامهی اطلاعات را تبدیل به مؤسسه و هفتهنامهی گلآقا کرد و توانست دوران نخست طنز پس از انقلاب را تماما به دوران طنز گلآقایی تبدیل کند، حالا دیگر ادبیات رادیکال اصلاحطلبانهای که بخشی از آن، اتفاقا مدیون ادبیات انتقادی نازک اما پررنگ طنز گلآقایی بود، طنز گلآقایی را نه آوانگارد و پیشرو، که محافظهکارانه و ناکارآمد میدانست. هفتهنامهی گلآقا که در دوراهی کاهش مخاطبان نسل جدید و ادامهی رویهی انتقادی به دوستان دولتیاش بود و البته نگرانی واکنش طیف محافظهکار حکومت به گفتمان جدید اصلاحطلبانه را هم داشت، در سال ۸۱ به کار خود پایان داد و با درگذشت صابری فومنی در ۱۳۸۳، پروندهی طنز گلآقایی بایگانی شد.
اما از سال هفتاد و شش، این سید ابراهیم نبوی بود که یکتنه ستوننویس طنزها و گفتگوهای سیاسی در بسیاری از روزنامههای اصلاحات شد؛ جامعه بعد از ۱۱۹ شماره در سال ۷۷ توقیف شد و از فردای آن روز، اصلاحطلبها روزنامهی «توس» را با همان شمایل و تحریریهی جامعه منتشر کردند؛ اما توس هم پس از ۴۵ روز توقیف شد و این بار، چند نفر از اعضای تحریریهاش و البته ابراهیم نبوی بازداشت شدند.
فائزه هاشمی روزنامهی «زن» را به عنوان نخستین روزنامهی ویژهی زنان در سال ۷۶ راهاندازی کرده بود و نبوی مدتی در سردبیری این روزنامه نقش داشت؛ روزنامههای «آریا»، «نشاط»، «عصر آزادگان» و «اخبار اقتصاد» روزنامههای دیگری بودند که میزبان طنزهای سیاسی ابراهیم نبوی شدند. گستردگی کار نبوی تا حدی بود که برای دورهای بلند، همزمان برای چند نشریه ستون روزانهی طنز مینوشت و البته در این میان، گاهی از یاری دوستان نزدیکش هم به نام خودش بیبهره نمیماند. نبوی حتی در هفتهنامههای «گوناگون» و «دانستنیها» هم طنز نوشت و پس از دستگیری دوباره در سال ۷۹، این بار در دادگاه از بخشی از مواضع خود ابراز پشیمانی کرد و ظاهرا در دادگاه این اتهام را که تندروی کرده است، پذیرفت. این در حالی بود که کتابهای متنوع نبوی در تیراژهای بالا دائما تجدید چاپ میشدند و ادبیات تند طنزهای سیاسی او، یکی از بخشهای مهم ادبیات تازهی سیاسی و انتقادی، در روند تغییرات قدرت در ایران شدند.
حرفهای نبوی در دادگاه باعث شد تا بسیاری از روزنامهنگارها و حتی طنزنویسهای جوانتری که جای پای ادبیات خاص او در طنزهای سیاسیشان به وضوح دیده میشد و حتی مقدمهی بسیاری از نوشتههایشان را ناگزیر و ناخودآگاه، شبیه پیشدرآمدهای طنزآمیز او مینوشتند، در یادداشتهایی او را خیانتکار و سست بنامند و با او به عتاب سخن بگویند. نبوی اما بعد از آزادی از زندان، این بار در هفتهنامهی «مهر»، که متعلق به چپهای اصولگرای (!) حوزهی هنری در دورهی مدیریت محمدعلی زم بود، طنزنویسی را از سر گرفت و با «جوجه امسالیهایی که میخواهند به جوجه پارسالیها جیکجیک یاد بدهند»، به زبانی تند و کنایهآمیز سخن گفت و تلاش کرد خود را از شمایل قهرمانی که آنها میخواستندش، مبرا کند. نبوی در این دوره کمی آنلاین شد، حتی برای روزنامهی جامجم طنز نوشت و برای رادیو و تلویزیون هم کارهای شاخصی انجام داد.
- سوم: شیب تند
خروج ابراهیم نبوی از ایران در سال ۱۳۸۱، ایجاد دورهی جدیدی از طنزنویسی وی را سبب شد، که با فعالیتهای قبلیاش تفاوتهای بارزی داشت؛ فایلهای صوتیای که به تقلید از لهجه و مواضع تند یکی از شخصیتهای سیاسی محافظهکار آذریزبان، در اینترنت پخش میشدند، کمکم تغییر مدیوم ابراهیم نبوی را به مخاطبانش نشان دادند. همکاری او در اجرای برنامههای سالنی «استندآپ کمدی» به شیوهی غربیها در اروپا و امریکا، او را از یک طنزنویس مطبوعاتی به یک کمدین صحنهای و شبهبازیگری که متنهای خود را اجرا ـ بازی میکرد، تبدیل کرد؛ نبوی همچنین رسانهی جدید اینترنت را برای انتشار آثار مکتوب و صوتی و تصویریاش انتخاب کرد، برای سایتهای مخالف جمهوری اسلامی ستون طنز نوشت و در نهایت، دوران همکاری رسمی او با رادیو بیبیسی و تلویزیون صدای امریکا آغاز شد؛ این دوران جدید در طنزنویسی سید ابراهیم نبوی، به دلیل برداشته شدن چارچوبها و خط قرمزهای درون ایران برای او، دوران محو تهماندههای بازیهای زبانی برای رعایت خط قرمزها، و در واقع، دوران آغاز ادبیات تازهای از طنز سیاسی شد که به دلیل صراحت و رکگویی تازهاش، بیشتر به هجو سیاسی رجال حاکم در ایران پهلو میزند.
اینک اما سید ابراهیم نبوی شاگردان فراوانی در مطبوعات ایران و وبلاگهای گمنام داخلی یا بیرون از ایران دارد، که برخی از آنها، حتی نامی از نبوی نمیبرند و البته هنوز بر ردپای او گام میزنند؛ شکل جدید و صریحی از طنز و هجو سیاسی، ویژگی بارز طنزهای این دسته از مقلدان سید ابراهیم نبویست، که مرزهایی بسیار جلوتر و آزادانهتر از طنز رسمی و محافظهکارانهی گلآقایی را تجربه میکنند و گاهی حتی از استادشان هم جلوتر میروند. شکی نیست که تاثیر ابراهیم نبوی بر طنز معاصر ما، در دوران حضور او در دولت نخست اصلاحات، بسیار پررنگتر و قویتر از دوران زندگیاش در خارج از کشور بوده و نبوی که اینک پایهی ثابت طنزهای رسانهای در شبکههای فارسیزبان خاجیست، احتمالا نمیتواند به ایران و دورهی اصلاحاتیاش بازگردد. وضعیت طنز سیاسی و اجتماعی اکنون ایران، درست به همان آشفتگی و پیچیدگی وضعیت سیاست و اجتماع ایران است و بدیهیست که این گونهی پرمخاطب رسانهای و ادبی، باز هم تاثیر عمیقی از تحولات آتی ایران خواهد پذیرفت. باید دید سید ابراهیم نبوی و طنزپردازی او، در کجا تحت تاثیر کدام تحولات قرار خواهد گرفت.
جلال عزیز سلام. جای ابراهیم نبوی در کل متبوات ایران وبرنامه های طنز رادیو کاملان خالی است . کس دیگری را سوراغ ندارم که توانسته باشد من را به ان خنده معنوی برساند( در ایران) . چرا تو همتی نمی کنی ؟
۲ سال قبل در یک یرنامه صبح ایران یا یک همچین چیزی در شبکه یک، آن جا دیدمت. فوغ و لا ا ا دهای . چرا دیگر مثل ان روزها نیستی؟ آیا هنوز پستچی منتغه شما، خیابان آبشار که با قبض تلفن ها گوم شده بود پیدا نشده؟ شناختی؟
جلال سمیعی ! نمدونستم دوست وحید خودمونی ! ولی تو پنجره می نویسی ها ! عجیبه ! من هم از این کارای عجیب کردم. (لینکوندمت تو کافه )