واقعیت امروز بسیاری از #بیزینسها و برندها این است که ممکن است راه طولانی و موفقی را در راهاندازی و پیشرفت خود طی کرده باشند؛ اوضاع درآمد و هویت شفاهیشان هم در اکوسیستم کاری و عمومی خوب باشد؛ حتی در قلهی رقابت و درآمد ایستاده باشند و به گواهی خودشان و مشتریها توپ تکانشان ندهد.
اما این تکان خوردن یا نخوردن را توپ بحران معلوم میکند! بحرانهایی مانند شایعات یا شبهات و اتهاماتی که در شبکهها و رسانههای اجتماعی علیه سازمان یا برند مطرح میشود؛ بحرانهایی مثل حضور یا رشد ناگهانی رقبایی که قدرت و شهرت ریشهدار یک برند را می توانند به خطر بیندازند؛ بحران مالی یا تغییرات ناشی از ادغام و توسعه و توقف مقطعی بخشهایی از سازمان یا سرویس های برند… همهی این بحرانها کافیست نام شما را در سپهر رسانهای و ارتباطی گستردهی امروز جوری سر زبانها بیندازند که خودتان هم تصاویر و روایتهای عجیبی از خودتان بشنوید.
مثال نزدیک این بحرانها در سال گذشته، عکسی از معدوم کردن انبوهی از محصولی مشهور از یک #برند قوی و پرمشتری در مرز کشور همسایه بود، که سکوت روابطعمومی آن برند در پاسخ گویی شفاف به آن اتهام و وجود زمینههای تقویت و تکثیر شایعه درباره آن دسته از محصولات، زیانهای انکارنشدنیای به آن محصول و برند در ذهنها و فروش وارد کرد. این در حالی بود که بعدها مشخص شد اتهامی به محصول وارد نبوده و ماجرا به قوانین گمرکی کشور مقصد برمیگشت.
اگر میگوییم تعریف جدید #روابط_عمومی دیگر به فکس و تکذیبیه و نشست خبری محدود نمیشود، منظورمان همین داشتن #استراتژی_محتوا و بازنشر رسانهای در هدایت روابطعمومی و تصویر برند در فضای رسانهای و افکار عمومیست؛ امروزه روابط عمومی باید به هر دو حوزهی رسمی و غیررسمی انتشار محتوا توجه کند؛ مراقبت از تصویر و هویت برند و #سازمان، دیگر چندان در اختیار شما نیست. یک اکانت ناشناس یا خارج از دسترسی شما، اگر قوی کار کند و زمینهها و روشهای انتشار ویروسی #شایعه و اتهام را بشناسد، میتواند بسیاری از زحمتهای شما را بر باد بدهد.
دربارهی این بحرانها بیشتر خواهم نوشت.
*
جلال سمیعی – استراتژیست محتوا
#contentstrategy #startups #branding #content