گفتگو با جلال سمیعی، مجری آیتم حرف اضافه

ویژگی طنز صراحت (نداشتن) در بیان است


(این گفتگو دیروز در ضمیمه‌ی «قاب کوچک» روزنامه‌ی جام‌جم چاپ شده است؛ مصاحبه را آن‌قدر بد پیاده کرده‌اند که اشتباه‌های آن در حد وارونه شدن گفته‌های من است؛ مهم‌ترین اشتباه در تیتر آمده! بخش‌های داخل پرانتز را برای اصلاح گفته‌هام اضافه کرده‌ام.)


سال‌های نه‌چندان دور، زمانی که اولین برنامه صبحگاهی سیما می‌رفت تا سرآهنگ برنامه‌های شبکه یک سیما باشد کمتر تصور می‌شد که نام این برنامه بر سر زبان‌ها بیفتد. نه‌تنها مخاطبان پایتخت بلکه بیننده‌هایی به وسعت کل ایران اینک از «صبح بخیر ایران» به نیکی یاد می‌کنند. اما برای ادامه، برنامه‌سازان را واداشت تا با آزمودن محتوا و فرمت‌های گوناگون به ساخت برنامه‌ صبحگاهی دیگر با المان‌ها و عناوین مختلف اقدام کنند.
«صبح بخیر ایران» جای خود را به «صبح عالی بخیر» داد و هم‌اکنون چند ماهی است که با همان نام قبلی و البته با تغییرات ظاهری، مجددا آنتن شبکه یک سیما را از آن خود کرده است.
*‌ *‌ *‌
همزمان با ورود کارمندان سازمان خود را به محوطه داخلی در بلال صدا و سیما می‌رسانم. با این که از قبل با عوامل برنامه هماهنگ کرده‌ایم پس از ۳۰ دقیقه انتظار سرانجام اتومبیل نقره‌ای‌رنگ ترابری صدا و سیما از راه می‌رسد و طولی نمی‌کشد که پس از گذراندن مسیر سرسبز و پرپیچ و خم، دریاچه تپه صبا از دور نمایان می‌شود.
هرچند به زمان اصلی که مد نظر بود دیر رسیدیم اما جلال سمیعی، مجری آیتم «حرف اضافه» همچنان در کنار عوامل منتظر ماست تا گفتگویی درخصوص حضورش در برنامه صبحگاهی «صبح بخیر ایران» در آیتم «حرف اضافه» انجام دهیم که به گفته او: در دهه ۷۰ داریوش کاردان الگوی این آیتم را در رادیو اجرا می‌کرد و به جرات ادعا می‌کنم که او خط قرمزهای طنز در رسانه را فراتر برده و درواقع این الگو با بازگشت «صبح بخیر ایران» مجددا تکرار شده است.
جلال سمیعی از جمله نویسندگان و مجریان تلویزیون و رادیو است که فعالیت حرفه‌ای‌اش را از سال ۸۳ با ورود به رادیو جوان آغاز کرده است.
او همچنین همراه گروه طنزنویس رادیو جوان دو برنامه را هر هفته در این رادیو سردبیری می‌کرد که با اندک زمانی توانست در سال ۸۴ به عنوان سردبیر، برنامه پرمخاطب «آخرشه» را با مضمون طنز عصرهای جمعه به طور زنده روی آنتن بفرستد.
آیتم «حرف اضافه» از سال ۸۶ به مدت ۱۵ دقیقه به طور زنده هر روز روی آنتن رفت تا خرداد سال ۸۷ که با اتمام برنامه «صبح بخیر ایران» این آیتم نیز به پایان رسید و جای خود را به «صبح عالی بخیر» داد.
بعد از یک وقفه ۲ ساله «صبح بخیر ایران»‌ مجددا جلال سمیعی به عنوان مجری این آیتم هر روز صبح در برنامه صبحگاهی با چهره‌ای متفاوت و جدی روی آنتن می‌رود.
برای شروع می‌خواهم دلیل وجود چنین آیتم‌ طنزی را در یک برنامه صبحگاهی از زبان مجری‌اش بدانم.
آیتم طنزآمیز «حرف اضافه» براساس پیشنهاد آقای زریباف نامگذاری شد به طوری که منظور طنز این آیتم به راحتی رسانده شد (شود) و در حقیقت در این بخش به مدت ۱۵ دقیقه با مردم (ظاهرا و با لحنی جدی) درددل می‌کنم، حتی وقتی درخصوص اخبار ناگواری همچون استفاده از گوشت دلفین‌های مرده و دیگر خبرهای تلخ و اجتماعی روزمره اطلاع‌رسانی می‌کنم لحظاتی همراه با طنز در برنامه به وجود می‌آید. از آنجایی که بیان مطالب ناگوار همراه با طنز همواره مدنظر برنامه‌سازان بوده است و به طور تاریخی ما مردم ایران عادت داریم به غم و غصه‌هایمان بخندیم، در این بخش نیز با وجود بیان یک سری اخبار ناخوشایند ولی لحظاتی فانتزی و طنز در این آیتم به وجود می‌آید. (هرچقدر فکر کردم یادم نمی‌آید از لحظات فانتزی و طنز اسمی برده باشم؛ به ویژه فانتزی!)
این بخش با وجود داشتن ماهیت طنز از یک اجرای نسبتا جدی برخوردار است. این پارادوکس محتوایی ـ اجرایی چه تاثیری را در جذب مخاطب به دنبال دارد؟
به طور کلی در ارتباطاتم جدی هستم و تلاش می‌کنم در اجرا کاراکتر اصلی شخصی خودم را به نمایش بگذارم، اما با وجود این سعی بر آن داشتم بدون لباس رسمی جلوی دریچه‌های دوربین ظاهر شوم و در اجرایم به راحتی با مردم حرف بزنم. به این دلیل که مخاطب با مجری‌ای راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کند که لباس رسمی به تن نداشته باشد، شبیه هیچ کدام از مجری‌های دیگر اجرا نکند، لحن خاصی را به خود نگیرد و… مثلا در برنامه صبحگاهی مجری با لحنی شاداب بیان می‌کند پنجره‌ها را باز کنید و از این هوای قشنگ لذت ببرید که یک کات زده می‌شود و نمایی از آیتم من روی آنتن می‌رود که با لحن بهانه‌گیرانه می‌گویم کجای این هوا قشنگه، تاکسی تو این بارون گیر نمی‌یاد و…؟
این دیالوگ در واقع یه جورایی دل مردم را آرام می‌کند که کسی هم هست که حرف دل آنها را بزند. به نظرم هر چه در این آیتم جدی‌تر اجرا می‌کنم آیتم از طنز بهتری برخوردار است. می‌توان گفت مخاطب صبح، مخاطب عجولی است و ما فرصت کمی داریم که مخاطبان را در قلاب جذابیت برنامه گرفتار کنیم و به اصطلاح برنامه‌سازان اگر چک اول را زدید بیننده هر روز درگیر پیگیری برنامه خواهد شد وگرنه از دیدن و دنبال کردن برنامه منصرف می‌شود.
تعریفی که برای طنز این آیتم در ابتدا در ذهنتان تصور می‌کردید چه بود؟
آنچه به عنوان وظیفه و مسوولیت برای ژانر طنز در نظر گرفته می‌شود این است که با (پنهان کردن) صراحت به بیان موضوع و مسائل مدنظر برنامه‌سازان بپردازید و(گرنه) به این صورت با دیگر گونه‌‌های ادبی و هنری فرقی نخواهد داشت و با(ید با) وجود تفاوت‌هایی در لایه‌های ظاهری پیامی در عمق خود داشته باشد.
لحن آیتم «حرف اضافه» به گونه‌ای است که اگر مخاطب بدون دیدن تنها به این آیتم گوش بسپارد گویی بخشی از برنامه‌های طنز رادیو جوان با آن ادبیات خاص را می‌شنود. فکر می‌کنم ادبیات شما در «حرف اضافه» وام گرفته از سال‌های کاریتان در رادیو جوان و حضور تعدادی از عوامل آن رادیو در این برنامه باشد، درست است؟
اعتراف می‌کنم رادیو جوانی‌ها برنامه «صبح بخیر ایران» را روی آنتن صبحگاهی شبکه یک سیما می‌برند. در تلاش هستم کاراکتر کاری من رادیو جوانی بماند. در اصل پختگی و دوره‌های مهم زندگی کاری‌ام در رادیو جوان شکل گرفته است.
گویا آیتم دیگری نیز در این برنامه اجرا می‌کنید، راجع به آن بیشتر توضیح می‌دهید؟
آیتم طنزآمیز جدیدی در برنامه صبحگاهی با عنوان «قند تلخ» روی آنتن می‌رود و من (دیگر نه) با لحنی ایرادگیر (بلکه با کاراکتری جدی‌تر) ظاهر می‌شوم.
جلال سمیعی همچنان که در سیما اجرا می‌کند انتخاب آخرش رادیو است یا تلویزیون؟
سالیان سال نه‌تنها در ایران بلکه در جهان هیچ چیزی به پای رسانه تلویزیون نمی‌رسد. حتی مدیوم‌های جدیدتری که بعد از تلویزیون آمدند تاکنون نتوانسته‌اند جای تلویزیون را بگیرند. من تلویزیون را برای شهرتش و این که تلویزیونی بمانم دوست دارم و رسانه رادیو را برای دلم می‌پسندم!

7 دیدگاه دربارهٔ «گفتگو با جلال سمیعی، مجری آیتم حرف اضافه»

  1. یعنی خیلی کارت درسته زنده باد
    باید طلا بگیرن حرفاتو
    اصلا هم تصنعی اجرا نمیکنی افرین زنده باد

  2. سلام آقا جلال. من طی دو سری همه قسمتهای برنامه باحالتون رو دیدم. به نظر من عمرا دیگه کسی بتونه یه برنامه اینجوری درست کنه…

  3. همیشه نگاه میکنم و خوب است .

    فقط خیلی مراقب باش که زیاده روی نکنی . بعضی مواقع چیزهایی میگویی که تصور میکنم دیگر در تلویزیون نمیبینمت .

    به هر حال ظرفیت انتقاد در این جامعه را که مد نظر داری ؟!

  4. Salam
    agha barnamat kheyli bahale, kheyli khub mozooate rooz naghd mikoni o tike haye kheyli bahaliam be in o un mindazi… edame bede ke ma hame tarafdare harfaye ezafeye shomaim
    ma inja tooye ye shahre koochik too amrica darim tahsile elm mikonim, emkane didane barname shoma be soorate zende nist vali hamishe clip hasho az facebook donbal mikonim… karet doroste mard!i

  5. آقا … سلام … نمیدونم شاید اتفاقیه ولی خیلی خیلی داری ادای حرف زدن مهران مدیری رو دربیاری اینو فقط من نمیگم. متاسفانه! هرکی برای اولین بار دیدت اینو گفت… بدونه اینکه غرغرهای منو در این مورد بشنوه حالا چرا آقا؟! در ضمن به شدت بهت میاد دیگه. چه میشه کرد در هر صورت. یا شاید برادرشی از نوع پدر جدا مادر یکی؟!!
    ——————————-
    جواب: خیلی‌های دیگر هم این را گفته‌اند؛ اما من دست‌کم تلاشی در این زمینه ندارم؛ دلیلی هم ندارم که با متن‌هایی که خودم می‌نویسم با تقلید از آقای مدیری بخواهم موفق باشم؛ ایشان استادند و البته در حوزه‌ی کاری خودشان… رفقایی که مرا می‌شناسند می‌دانند که این لحن، لحن عادی من است خانم.

  6. محمدلو

    اقای چراازمشکلات شهرستانها هیچ حرفی نمی زنی ایران فقت تهران نیست با تشکر از زنجان نظر دادم

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.